وبلاگ :
همگي بياين
يادداشت :
طنز 3 ارزوي زن
نظرات :
4
خصوصي ،
10
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
محسن قادري
زمستان سردي بود برف و بوران،کلاغ بيچاره نگران گرسنگي جوجه هايش هرجا رفت غذايي نيافت،از گوشت تن خود ميکند وبه جوجه هايش ميداد تازمستان گذشت و کلاغ مُرد،جوجه هايش گفتند خوب شد مرد خسته شديم ازاين غذاي تکراري...
پاسخ
اخي.........ميبيني چقدر اولاد قدرنشناسن......خودمونم اولاديم البته